بیش‌تر از یک هفته‌ست که برگشتم به اوضاع سابق، توی چاله افتادم و فریب بدن‌م رو خوردم. دو روزه که انگار زمان کند می‌گذره، به سختی می‌شه نفس کشید و جهان من به فضای اشغالی توسط تخت‌م محدود شده. توی حمام و دست‌شویی همه‌اش از خودم می‌پرسیدم که چرا من این‌قدر باید ملاحظه‌ی آدم‌ها رو بکنم، خودم و آرامش‌م رو زیر پا بذارم و این‌جوری در عذاب و زمین‌گیر بشم؟ انگار یه کهکشان روی سینه‌ام گذاشتن که نفس‌کشیدن‌م رو سخت کنه. چرا این همه در جزئیات خفه‌ام؟ حکایت م. و پاره‌ی تنش چرا وسط این گیروداد باید بپره توی گلوی من؟ چرا کرخت و بی‌حال شدم و پذیرفتم؟

به اون چیزی که ابتداش اصرار داشتم رسیدم، الان برنده محسوب می‌شم ولی صداش داد می‌زنه که Sometimes winning, winning is no fun at all.

این دفعه، بردن‌م درد داشت. این دفعه، دل‌م باخت می‌خواست. این دفعه، حس می‌کردم مهره‌هام رو بد چیدم. ولی زندگی نه سیو داره که برگردی عقب و نه فرصت مجدد به‌ت می‌ده. خاطرم از انسان‌ها سیاه شده، خوب می‌دونم که flushهای هورمونی‌ه و نهایتا طی زمان درست می‌شه ولی از زشتی‌های دنیا و ناتوانی‌های خودم و این همه پلشتی دردم می‌گیره. وای ایت هرتس سو ماچ؟ آی کنت بر ایت انی‌مور.

I don’t want to be attached anymore, to any human with any connection. You leave. Everyone always leaves. We will be left with an empty heart and no hope. It’s so clear you can’t help

.I am a lost bird that never learned to fly

کاش تهی بودم، یک توده‌ی سیاهِ بی‌جان.

.I hear the song of your sadness. You’ve lost someone I think

رو ,ولی ,توی ,i ,دفعه، ,انگار ,این دفعه، ,این همه ,خودم و ,از انسان‌ها ,انسان‌ها سیاه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

از هر دری سخنی معرفی سایت الکسا برای نشان دادن رتبه و عملکرد سایت شما چارتیست بورس 724 ایمیج تو عکس پروفایل زیبا جمع حامیان قالیباف رستوران گردی تهران دانلود آهنگ شاد وبلاگ حقوقی Enhancemyphoto کسب و کار ملیونی